يادداشت سردبير٬ شماره ٢٣٨
سياوش دانشور
تجربه نيجريه٬
فقط کارگران ميتوانند!
کمتر از ٩ ماه پيش گودلاک جاناتان در انتخابات نيجريه به قدرت رسيد و همان زمان رسانه ها اين انتخابات را تقابل بين "مسيحى ها" و "مسلمانان" تفسير ميکردند. اما بقدرت رسيدن هر جناح بورژوازى با هر رنگ پرچمى و با هر تعلق مذهبى٬ در اين واقعيت تفاوتى ايجاد نميکرد که قرار است سکان کشورى را در دست گيرد که جزو ثروتمندترين کشورهاى آفريقا و از توليد کنندگان بزرگ نفت است. چنين حکومتى بنا به ماهيت اش حکومتى ضد کارگرى است که عليرغم وعده هاى ارزان و بى پايه دوره "انتخاباتى" بايد تسمه از گرده طبقه کارگرى بکشد که مانند بسيارى از کشورهاى مشابه با روزى دو دلار زندگى ميکند.
٩ ماه بعد نيجريه صحنه اعتراض و جنگ خيابانى و اعتصابات گسترده کارگرى است و اين به تنهائى حکم بطلانى بر هويتهاى کاذب ملى و قومى و مذهبى اى ميدهد که بورژواها براى منافع شان و با هدف ايجاد تفرقه در صفوف طبقه کارگر٬ به پيشانى اين و آن بخش شهروندان و طبقه کارگر الصاق ميکنند. اما امروز کارگران و مردم محروم نيجريه صحنه سياست را عوض کرده اند و با اعتراض و اعتصابات سراسرى شان مهر بطلانى بر تصوير رسانه هاى دست راستى و ژورناليستهاى قلم به مزدشان کوبيده اند.
بورژوازى نيجريه و دولت گودلاک جاناتان اجراى سياست حذف سوبسيد مواد سوختى را اعلام کرد. با اعلام اين طرح٬ که گوشه اى از يک طرح وسيعتر شناخته شده دست راستى است٬ قرار بود قيمت ها دو برابر شود و سالانه رقم ناقابل ٨ بيليون دلارى صرفه جوئى شود. "صرفه جوئى" حکومتها اسم رمز چلاندن خانواده هاى کارگرى و اعمال مجازات جمعى جامعه تحت فقر شديدترى است. اما اولين واکنش ها به اين طرح کوبنده بود و عليرغم سرکوب شديد و توحش نظاميان٬ قيام عليه فقر سر ايستادن نداشت. ابتدا توده محرومان و گرسنگان و نسل جديد به يک روياروئى تمام عيار دست زدند و در ادامه اتحاديه هاى کارگرى با وارد شدن به اعتصاب و اعتراض سراسرى چرخهاى جامعه را متوقف کردند. قدرت کارگران مشت محکمى بود بر دهن بانک جهانى و نسخه نويسان اعمال فقر اقتصادى و شرکاى داخلى و طبقه سرمايه دار در نيجريه. حدود دو هفته اعتصاب که با تظاهراتها و اعتراضات گسترده همراه بود٬ جائى براى مقاومت باقى نگذاشت. دولت عقب نشست اما تلاش کرد اين عقب نشينى را قطره چکانى و مرحله اى صورت دهد. طرح مزبور تماما پس گرفته نشده بلکه نرخ دو برابر کردن قيمتها را يک سوم کاهش داده اند.
آينده اين کشمکش از هم اکنون ترسيم شده است. اولا قدرتى جديد بميدان آمده است که هويت اش را از جنبشهاى انقلابى و کارگرى و ضد سرمايه دارى در کل جهان ميگيرد. جنبشى اعتصابى و تظاهراتى که طبقه کارگر را در بخشهاى مختلف بميدان کشيد و جامعه را حول منافع مشترکى عليه فقر و تعرض سرمايه دارى قطبى کرد. ثانيا٬ اين جنبش با قد علم کردن قدرتمند خويش٬ کل طبقه بورژوازى اعم از حکومتى و غير حکومتى٬ نيروهاى منتسب به "مسلمان" و "مسيحى"٬ و فرقه هاى دست ساز و ارتش هاى کرايه اى را به کنج رينگ سياست راند. ثالثا٬ اين تجربه الگوئى براى بخشهاى مختلف طبقه کارگر در آفريقا و خاورميانه و هر گوشه جهان است. الگو و تجربه اى که بايد در ايران و کشورهاى مشابه پى گرفته شود. اين گوشه اى از مبارزه جهانى طبقه کارگر عليه بورژوازى بود که همه جاى جهان با يک زبان با طبقه کارگر سخن ميگويد.
توده هاى طبقه کارگر نيجريه در متن اين اوضاع نه تنها قدرت خود بلکه محدوديتهاى جنبش شان را نيز لمس کردند. پيروزى کارگران و محرومان نيجريه در گرو فائق آمدن بر اين محدوديتهاست. اما تا همينجا به دنيا نشان داده اند که تاريخ را نه آمريکا و ناتو٬ نه بانک جهانى و صندوق بين المللى پول٬ نه جنبشهاى متفرقه و مرتجع بورژوازى٬ بلکه بشريت کار کنى ميسازد که هر روز چرخهاى جامعه را به حرکت در مى آورد و هر وقت اراده کند ميتواند آنها را متوقف کند. اين قدرت تنها اميد بشريت براى برون رفت از منجلاب سرمايه دارى است.
کارگران نيجريه يکبار ديگر اثبات کردند که هر وقت طبقه کارگر بميدان بيايد کل صحنه و کل قواعد بازى را عوض ميکنند. تجربه نيجريه يکبار ديگر اثبات کرد که فقط کارگران ميتوانند! *
١٧ دسامبر ٢٠١٢